همه او

وقتی همه اوست، من چه گوید؟!

همه او

وقتی همه اوست، من چه گوید؟!

همه او

بسم الله الرحمن الرحیم

اولین روز دبستان بازگرد
کودکی ها شاد و خندان بازگرد

یازهراجانم

پیوندهای روزانه

تجربه‌ای سخت اما شیرین (ساخت رحل قرآن)

پنجشنبه, ۹ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۴۸ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

قرار است امروز (95/10/07) با هم رحل قرآن بسازید.

اولین بار است و باز بی‌تجربگی کار دستت می‌دهد و یک‌باره خودت را در میان اشتیاقی سرشار از اضطراب می‌بینی!

خانوم اجازه ما مقوا نیاوردیم!

اشکالی نداره پسرم، به هم کمک می‌کنیم و درست می‌کنیم.

بچه‌ها هرکی مقواش زیاده، اگه دوست داره می‌تونه به کسایی‌که نیاوردن بده.

خانوم اجازه‌های ما خانوم، ما می‌تونیم کمک کنیم فضای کلاس را پر می‌کند و کیف می‌کنی وقتی با کمال میل وسایل خود را در اختیار دیگری قرار می‌دهند.

می‌خواهی روی تخته آموزش بدهی که از انتهای کلاس آمده و شکایت بغل‌دستی را می‌کند که حرفی به او زده و ناراحتش کرده و بی‌خیالش می‌کنی که الان حواست را به کار بده و بگذر و الّا جا می‌مونی ها!!!!

هنوز در میان دادگاه قضاوت و نصیحت و تربیتی که صدایش از ته کلاس می‌آید: خانوم اجازه مقوای ما قیچی نمی‌شه!

می‌روی و قیچی را از دستش می‌گیری و داری برش می‌زنی که یکی با اضطراب صدایت می‌زند که خانوم اینو چه‌جوری درست کنیم؟!

پسرم صبر کن الان می‌یام.

هنوز پاسخش را نداده‌ای که یکی پشت سرت آمده و صدایت می‌زند. 

رویت را که برمی‌گردانی، موج نگرانی را در چشمانش می‌بینی وقتی مقوای نازکش را مقابل چشمانت گرفته و می‌پرسد خانوم با این می‌شه؟!

در دلت می‌گویی نه که نمی‌شود ولی تلاش می‌کنی آرامش کنی و وقتی وعده‌ی الان درستش می‌کنیم را می‌دهی، راهی نیمکتش می‌شود و منتظرت می‌ماند.

خانوم اجازه م.ع داره گریه می‌کنه!!

کارت که تمام می‌شود سراغش می‌روی که شرح ماقع بدهد، می‌بینی با چشمانی اشک‌بار زده زیر خنده و به اداهای دوستش که سعی می‌کند فضای دلش را عوض کند می‌خندد و تا تو را می‌بیند دوباره گریه از سر می‌گیرد که خانوووووووووم ببینین خراب شد و تو او را تحسین می‌کنی که می‌تواند وسط این‌چنین گریه‌ای بخندد و او هم که این تحسین را می‌بیند دوباره لبخند خوشگلی می‌زند و دلت را می‌برد!

و بالاخره در را می‌زنند و خسته نباشیدی می‌گویند و زنگ است و باید بروی و هنوز ناتمامند برخی و می‌مانی تا پاسخ‌گوی اشک‌ها باشی و عکس می‌گیری که آرام‌ شوند و حالا ...

و حالا امروز خاطراتی شیرین را در کنار این عکس‌ها مرور می‌کنی و به بی‌تجربگی‌ات می‌خندی!

یازهراجانم


گاه عکس‌ها گویاتر از نوشته‌اند، پس سخن کوتاه باید، والسلام!

می‌توانید چهره‌ی دلبندان‌تان را در ادامه‌ی مطلب ببینید ....

 

بزرگ‌مردان کوچک صالحین 1




بزرگ‌مردان کوچک صالحین 2

البته عرض پوزش بابت کمی تعداد عکس‌های این کلاس، نشد که بشود!!!!!



بزرگ‌مردان کوچک صالحین 3

  • همه او

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی