خدایا! شکرت!
چهارشنبه, ۲۰ بهمن ۱۳۹۵، ۰۵:۲۹ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
حالا که بعد از گذشت چیزی حدود 5 ماه به عقب نگاه میکنی، میبینی بگی نگی یه جورهایی خانوم معلم شدی!
میان آنهمه خاطرات تلخ وشیرین، میان دوستت ندارمها، میان قهرها و آشتیهای کودکانه، میان هرآنچه که بغض گلویت شد و اشکی که کسی ندید جز او و شیرینی لحظاتی که صدای خندههایش فقط و فقط به گوش او رسید!
مرور نگاههایی که دوستت دارند، صدای پاهایی که به اشتیاق سلامی از پشت سر به گوشت میرسد، خندههایی که به خاطراتت گره میخورند و این میشود که یادآوریشان چیزی جز صدای شادی از قلبت بلند نمیشود و دلتنگیهای میان تعطیلیها و .... خدایا شکرت!
یازهراجانم
- ۹۵/۱۱/۲۰