اندر حکایت عاشقانههای یک خانوم معلم
يكشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۶، ۰۵:۲۴ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
پارسال خیلی خودمو اینور و اونور زدم که دو تا آیه رو پشت هم حفظ کنه، ولی نشد که نشد!
به در زدم نشد، به دیوار زدم نشد، به تخته زدم نشد!
خلاصه نشد!
امروز وقتی گفتم بچههای داوطلب بیان واسه خوندن سورهی لیل دست بالا برد و اومد.
پیش خودم گفتم بازم سرکاریه!
همیشه قاطی داوطلبا میاومد بالا و هیچی نمیخوند و فقط میخندید :)
فقط دوست داشت بیاد!
اما امروز وقتی شروع کرد به خوندن، با آیه آیه خوندنش مشعوف شدم و خرسند!
حافظا!
عالی بود آقا محمدطه! عالی!
راضیام ازت!
یازهراجانم
- ۹۶/۰۷/۲۳